حلماجانحلماجان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
زندگي مشترك من وبابازندگي مشترك من وبابا، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

دخترم ثمره صبرم

ادای نذر

1392/10/14 18:07
نویسنده : مامان حلماجان
204 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای خوب و مهربونم. مخصوصا به اونایی که بانظراتشون دلگرمم

کردن.از همتون ممنونم.اول از همه اینو بگم که توپست اخری وبلاگ قبلی گفته بودم مامان بزرگ حلما جان مریضن وتو

بیمارستان بسترین،الحمدالله به لطف خدا ودعای دوستان،حالشون بهتر شده وامروز از بیمارستان مرخص شدن.

واما دختر ناز وعزیزتر از جانم حلمایی مامان ،قربونت برم الهی. روز بیست هشتم سفر بردمت عباسیه واسه مراسم

عذاداری حضرت رسول ص وامام حسن ع.اخه پارسال همون جا نذر کرده بودم که اگه خدا گلی مثل شما رو بهم بده

سال بعدش حتما ببرمش واسه مراسم.مامانی من شما رو به لطف حضرت رسول ص وامام حسن ع ازخدا

گرفتم .بینهایت سپاس خدارو که بی جواب نذاشت نذر و دعامو.

پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید، شک نداشت

سنگش زدند و دست ز افشای شب نَشُست
آن نور ناب، واهمه ای از محک نداشت

مهتاب زیر سیلی شب بود و آفتاب
حتی دو دست باز برای کمک نداشت

این بود دستمزد رسالت؟ زمینیان!
ای خلق خیره! دست محمد نمک نداشت؟

می‌پرسد از شما که چه کردید؟ مردمان
گلدان یاس باغچه ی من ترَک نداشت

خورشید و ماه را به زمینی فروختند
ای کاش خاک تیره ی یثرب فدک نداشت

 

حالا بریم سراغ عکسای شماکه اونجا گرفتم ازت،مامانی نمی دونی خادمای اونجا چقدر عاشقت شده بودن. اسمتم

گذاشته بودن فاطمه حلما و میگفتن فاطمه حلما واسه هیئت خودمونه.

فقط حیف که دوربینو فراموش کرده بودم و عکسارو با همراهم گرفتم.

واما حلماجان ملیجک مامان

اینارم واسه دیشبه که با خاله منیژه وعمو حمید رفته بودیم بیرون.قربونت برم خاله چی داده خوردی دور لبت اوجوری

شده؟

 

دستانت را دور گردنم حلقه کن دخترم …

این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن …

 

داشتــــن تو …

می ارزد…

به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عاطفه (دختر خاله ی یاسی)
1 مرداد 93 18:48
سلااااااام چ وب نازی داری دوس جونیم ب منم سر بزن منتظرتماااااااااااااا
مامان حلماجان
پاسخ
حتما عزیزم ممنون از محبت شما